رباعیات فروغ فرخزاد*سری دوم)

باز هم از چشمه لبهای من
تشنه ای سیراب شد سيراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهروی در خواب شد در خواب شد
اس ام اس کده شهرآفتاب
 می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
اس ام اس کده شهرآفتاب
 بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز برآن لب نرسید
اس ام اس کده شهرآفتاب
آن آرزوي گمشده مي رقصد
در پرده هاي مبهم پندارم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 نه امیدی که بر آن خوش دل کنم
نه پیغامی نه پیک آشنائی
نه در چشمی نگاه فتنه سازی
نه آهنگ پر از موج صدائی
اس ام اس کده شهرآفتاب
 لای لای، پسر کوچک من
دیده بربند،که شب آمده است
دیده بربند،که این دیو سیاه
خون به کف،خنده به لب امده است
اس ام اس کده شهرآفتاب
 سر به دامان  من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت برآن پایش را
اس ام اس کده شهرآفتاب
 کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی است
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی است
اس ام اس کده شهرآفتاب
 نسیم از من هزاران بوسه گرفت
هزاران بوسه بخشدیم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
اس ام اس کده شهرآفتاب
 نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
جانم آن گمشده را جوید
زین همه کوشش بی حاصل
عقل سرگشته به من گوید
اس ام اس کده شهرآفتاب
 عاقبت خط جاده پايان يافت
من رسيده ز ره غبار آلود
تشنه بر چشمه ره نبرد و دريغ
شهر من گور آرزويم بود
اس ام اس کده شهرآفتاب
امشب به قصه دل من گوش مي كني
 فردا مرا چو قصه فراموش مي كني
اس ام اس کده شهرآفتاب
  تو همان به كه نينديشي
 به من و درد روانسوزم
 كه من از درد نياسايم
 كه من از شعله نيفروزم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  دیگر نکنم ز روی نادانی
 قربانی عشق او غرورم را
 شاید که چو بگذرم از او یابم
 آن گمشده شادی و سرورم را
اس ام اس کده شهرآفتاب
  از سياهي چرا حذر كردن
 شب پر از قطره هاي الماس است
 آنچه از شب بجاي مي ماند
 عطر سكرآور گل ياس است
اس ام اس کده شهرآفتاب
  شمع ‚ ای شمع چه میخندی ؟
 به شب تیره خاموشم
 بخدا مُردم از این حسرت
 که چرا نیست در آغوشم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  منم آن مرغ آن مرغی که دیریست
 به سر اندیشه پرواز دارم
 سرود ناله شد در سینه ي تنگ
 به حسرتها سر آمد روزگارم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  بخدا در دل و جانم نیست
 هیچ جز حسرت دیدارش
 سوختم از غم و کی باشد
 غم من مایه آزارش
اس ام اس کده شهرآفتاب
  دیگر نکنم ز روی نادانی
 قربانی عشق او غرورم را
 شاید که چو بگذرم از او یابم
 آن گمشده شادی و سرورم را
اس ام اس کده شهرآفتاب
  تو همان به كه نينديشي
 به من و درد روانسوزم
 كه من از درد نياسايم
 كه من از شعله نيفروزم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 زندگي آيا درون سايه هامان رنگ مي گيرد؟
 يا كه ما خود سايه هاي سايه هاي خود هستيم؟
اس ام اس کده شهرآفتاب
  گفتم خموش (آري) و همچون نسيم صبح
 لرزان و بي قرار وزيدم به سوي تو
 اما تو هيچ بودي و ديدم هنوز هم
 در سينه هيچ نيست بجز آرزوي تو
اس ام اس کده شهرآفتاب
  بر تو چون ساحل آغوش گشودم
 در دلم بود كه دلدار تو باشم
 واي بر من كه ندانستم از اول
 روزي آيد كه دل آزار تو باشم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 غم آهسته آهسته در چشمانم آب مي شود
اس ام اس کده شهرآفتاب
 پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنيست
اس ام اس کده شهرآفتاب
 چقدر زيبا بودي وقتي دروغ مي گفتي !
اس ام اس کده شهرآفتاب
  آري آغاز دوست داشتن  است
 گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان نينديشم
 كه همين دوست داشتن زيباست
اس ام اس کده شهرآفتاب
 با تو زين سهمگين توفان
كاش ياراي گفتنم باشد
اس ام اس کده شهرآفتاب
  او شراب بوسه مي خواهد ز من
 من چه گويم قلب پر اميد را
او به فكر لذت و غافل كه من
 طالبم آن لذت جاويد را
اس ام اس کده شهرآفتاب
 آه از اين دل ، آه از اين جام اميد
عاقبت بشكست و كس رازش نخواند
اس ام اس کده شهرآفتاب
  پاييز ، اي مسافر خاك آلوده
 در دامنت چه چيز نهان داري
جز برگ هاي مرده و خشكيده
 ديگر چه ثروتي داري
اس ام اس کده شهرآفتاب
  عاقبت بند سفر پايم بست
 مي روم ، خنده به لب ، خونين دل
مي روم از دل من دست بدار
 اي اميد عبث بي حاصل
اس ام اس کده شهرآفتاب
  به چشمي خيره شد شايد بيابد
 نهانگاه اميد و آرزو را
دريغا ، آن دو چشم آتش افروز  
 به دامان گناه افكند او را
اس ام اس کده شهرآفتاب
  چرا اميد بر عشقي عبث بست ؟
 چرا در بستر آغوش او خفت ؟
چرا راز دل ديوانه اش را
 به گوش عاشقي بيگانه خو گفت ؟
اس ام اس کده شهرآفتاب
  رفتم ، كه گم شوم چو يكي قطره اشك گرم
 در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
رفتم ، كه در سياهي يك گور بي نشان
 فازغ شوم زكشمكش و جنگ زندگي
اس ام اس کده شهرآفتاب
  روحي مشوشم كه شبي بي خبر زخويش
 در دامن سكوت بتلخي گريستم
نالان زكرده ها و پشيمان زگفته ها
 ديدم كه لايق تو و عشق تو نيستم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  اين چه عشقي است كه در دل دارم
من از اين عشق چه حاصل دارم
مي گيريزي زمن و در طلبت
 بازهم كوشش باطل دارم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  باز لب هاي عطش كرده من
 عشق سوزان تو را مي جويد
مي تپد قلبم و با هر تپشي
 قصه عشق تو را مي گويد
اس ام اس کده شهرآفتاب
  بخت اگر از تو جدايم كرده
 مي گشام گره از بخت ، چه باك
ترسم اين عشق سرانجام مرا
 بكشد تا به سراپرده خاك
اس ام اس کده شهرآفتاب
  آن كسي را كه تو مي جويي
 كي خيال تو به سر دارد
بس كن اين ناله و زاري را
 بس كن او يار دگر دارد
اس ام اس کده شهرآفتاب
  از بيم و اميد عشق رنجورم
 آرامش جاودانه مي خواهم
بر حسرت دل دگر نيفزايم
 آسايش بيكرانه مي خواهم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  پنداشت اگر شبي به سرمستي
 در بستر عشق او سحر كردم
شب هاي دگر كه رفته از عمرم
در دامن ديگران به سر كردم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  در جستجوي تو و نگاه تو
 ديگر ندود نگاه بي تابم
انديشه آن دو چشم رويايي
 هرگز نبرد زديدگان خوابم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  اكنون منم كه خسته ز دام فريب و مكر
 بار دگر به كنج قفس رو نموده ام
بگشاي در كه در همه دوران عمر خويش
 جز پشت ميله هاي قفس خوش نبوده ام
اس ام اس کده شهرآفتاب
بي گمان هرگز كسي چون من نكرد
خويشتن را مايه آزار خويش
اس ام اس کده شهرآفتاب
  جام باده سرنگون و بسترم تهي
 سر نهاده ام به روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
 جستجو كنم نشاني از وفاي او
اس ام اس کده شهرآفتاب
  من كه پشت پا زدم به هرچه هست و نيست
 تا كه كام او زعشق خود روا كنم
لعنت خدا به من اگر بجز جفا
 زين سپس به عاشقان با وفا كنم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  روزها رفتند و من ديگر
خود نمي دانم كدامينم
آن من سرسخت مغرورم
 يا من مغلوب ديرينم؟
اس ام اس کده شهرآفتاب
  اي خواب ، اي سر انگشت كليد باغ هاي سبز
 چشم هايت بركه تاريك ماهي هاي آرامش
 كولبارت را بروي كودكان گريان من بگشا
و ببر با خو مرا به سرزمين صورتي رنگ پري هاي فراموشي
اس ام اس کده شهرآفتاب
  غرق غم دلم به سينه مي تپد
با تو بي قرار و بي تو بي قرار
واي از آن دمي كه بي خبر زمن
بركشي تو رخت خويش از اين ديار
اس ام اس کده شهرآفتاب
  ديدمت شبي به خواب و سرخوشم
وه ... مگر به خواب ها بينمت
غنچه نيستي كه مست اشتياق
خيزم و ز شاخه ها بچينمت
اس ام اس کده شهرآفتاب
  هر دم از آئينه مي پرسم ملول
چيستم ديگر،به چشمت چيستم؟
ليك در آئينه مي بينم كه ، واي
سايه اي هم زانچه بودم نيستم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 آسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه هاي مهتاب است
امشب از خواب خوش گريزانم
 كه خيال تو خوش تر از خواب است
اس ام اس کده شهرآفتاب
  ديگرم گرمي نمي بخشي
عشق ، اي خورشيد يخ بسته
 سينه ام صحراي نوميديست
خسته ام ، از عشق هم خسته
اس ام اس کده شهرآفتاب
 بعد از او ديگر چه مي جويم ؟
بعد از او ديگر چه مي پايم ؟
اشك سردي تا بيفشانم
 گور گرمي تا بياسايم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 آتشي بود و فسرد
رشته اي بود و گسست
 دل چو از بند تو رست
 جام جادوئي اندوه شكست
اس ام اس کده شهرآفتاب
  شادم كه در شرار تو مي سوزم
شادم كه در خيال تو مي گريم
 شادم كه بعد از ول تو باز اينسان
 در عشق بي زوال تو مي گريم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  پنداشتي كه چون ز تو بگسستم
ديگر مرا خيال تو در سر نيست
اما چه گويمت كه جز اين آتش
 بر جان من شراره ديگر نيست
اس ام اس کده شهرآفتاب
  غم نيست گر كشيده حصاري سخت
بين من و تو پيكر صحراها
 من آن كبوترم كه به تنهايي
 پر مي كشم به پهنه درياها
اس ام اس کده شهرآفتاب
  به چشم خويش ديدم آن شب اي خدا
كه جام خود به جام ديگري زدي
چو فال حافظ آن ميانه باز شد
تو فال خود به نام ديگري زدي
اس ام اس کده شهرآفتاب
 اگر بسويت اين چنين دويده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
 به ظلمت شبان بي فروغ من
خيال عشق خوشتر از خيال تو
اس ام اس کده شهرآفتاب
چهره خورشيد شهرما دريغا سخت تاريك است !
اس ام اس کده شهرآفتاب
 فردا اگر زره نمي آمد
من تا ابد كنار تو مي ماندم
من تا ابد ترانه عشقم را
 در آفتاب عشق تو مي خواندم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 بار دگر نگاه پريشانم
برگشت لال و خسته به سوي تو
 مي خواستم كه با تو سخن گويد
 اما خموش ماند به روي تو
اس ام اس کده شهرآفتاب
آه اي زندگي منم كه هنوز
با همه پوچي از تو لبريزم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 بعدها نام مرا باران و باد
نرم مي شويند از رخسار سنگ
گور من گمنان مي ماند به راه
فارغ از افسانه هاي نام و ننگ
اس ام اس کده شهرآفتاب
 از دريچه ام نگاه مي كنم
جز طنين يك ترانه نيستم
جاودانه نيستم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 اي دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پيشاز اينت گر كه در خود داشتم
هر كسي را تو نمي انگاشتم
اس ام اس کده شهرآفتاب
اين دگر من نيستم ، من نيستم
 حيف از آن عمري كه با من زيستم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  ديگر كسي به عشق نينديشيد
ديگر كسي به فتح نينديشيد
 و هيچ كس
ديگر به هيچ چيز نينديشيد
اس ام اس کده شهرآفتاب
 سخن از پيوند سست دو نام
و هم آغوشي در اوراق كهنه يك دفتر نيست
 سخن از گيسوي خوشبخت من است
با شقايق هاي سوخته بوسه تو
اس ام اس کده شهرآفتاب
اي يار ، اي يگانه ترين يار
 چه ابرهاي سياهي در انتظار روز ميهماني خورشيدند
اس ام اس کده شهرآفتاب
 رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي بجز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از عشق بي اميد
 در وادي گناه و جنونم كشانده بود
اس ام اس کده شهرآفتاب
  اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز
ديگر سراغ شعله آتش زمن مگير
 مي خواستم كه شعله شوم سركشي كنم
مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير
اس ام اس کده شهرآفتاب
 ديدمت ، واي چه ديداري ، واي
اين چه ديدار دل آزاري بود
بي گمان برده اي از ياد آن عهد
 كه مرا با تو سر و كاري بود
اس ام اس کده شهرآفتاب
 ديگر به هواي لحظه ديدار
دنبال تو در بدر نمي گردم
دنبال تو اي اميد بي حاصل
ديوانه و بي خبر نمي گردم
اس ام اس کده شهرآفتاب
اي بس بهارها كه بهاري نداشتم !
اس ام اس کده شهرآفتاب
 با دلي كه بوئي از وفا نبرده است
جور بيكرانه و بهانه خوشتر است
در كنار اين مصاحبان خود پسند
ناز و عشوه هاي زيركانه خوشتر است
اس ام اس کده شهرآفتاب
 ديگر به هواي لحظه ديدار
دنبال تو در بدر نمي گردم
دنبال تو اي اميد بي حاصل
ديوانه و بي خبر نمي گردم
اس ام اس کده شهرآفتاب
 آري اين منم كه در دل سكوت شب
نامه هاي عاشقانه پاره مي كنم
اي ستاره ها اگر به من مدد كنيد
دامن از غمش پر از ستاره مي كنم
اس ام اس کده شهرآفتاب
  بيچاره دل كه با همه اميد و اشتياق
 بشكست و شد به دست تو زندان عشق من
 در شط خويش رفتي و رفتي از اين ديار
 اي شاخه شكسته ز طوفان عشق من
اس ام اس کده شهرآفتاب
منبع:
اس ام اس کده شهر آفتاب
www.sun30tysms.ir