سلام به همه ی دوستای گلم امروز در این پست اس ام اس های دلشکسته رو براتون
آماده کرده ام ایشاا.. که هیچ وقت دلتون نشکنه در آخر نظر فراموش نشه
.
.
.
از سوز صدای تو سحر خیز شدم
با ناله ی تو ز غصه لبریز شدم
شهریور ی داغ داغ داغی بودم
با رفتن تو دوباره پاییز شدم
.
.
.
غیر از “مرگ”چیز دیگری جدایمان نمی کند
این قرار ِ اول من و تو بود
بعد ، ما “جدا” شدیم
“مرگ” “دیر” کرده بود . . .
.
.
.
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را...
حالا که دری هست مرا بال پری نیست،
حالا که مقدر شده آرام بگیرم،
سیلاب مرا برده واز من خبری نیست،
بگذار که درها همگی بسته بمانند،
وقتی که نگاه نگران پشت دری نیست...
بقیه در ادامه مطلب
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺳﻤﺎﺟﺖ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ...
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ
ﻗﻔﺲ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻴﺮﻭﺩ...
.
.
.
جای خالی ات مثل کفش سیندرلا
اندازه هیچ یک ازمردم شهرنشد،حتی به زور
.
.
.
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستی با هرکه کردم عاقبت قلبم شکست
.
.
.
به خدابگو: زمستانش سرد نیست جمع کند تکرارفصلهایش را!
من درتابستانش هم ازبی وفایی دندان به دندان سائیده ام...
.
.
.
نانوشته هایم بسیارند
مثل بی قراری هایـم…
من سکــوتم را فریـاد می کِشــم
آخر این آشوب درونم مــرا می کُشد…
.
.
.
قرص می دهند
که فراموشت کنم
خوابت را می بینم.. ''!
.
.
.
کاش بهم رسیدن نیز مانند جدایی بود ، اتفاقی دور از انتظار
.
.
.
بهش گفتم دیگه نمی خوامت.
خندید و رفت تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود...
.
.
.
یادته زیر گنبد کبود
دو تا عاشق بودن و کلی حسود ؟
تقصیر همون حسودا بود
که حالا شده یکی بود یکی نبود !!!
.
.
.
کاش میدانستی قهر میکنم تا دستانم رامحکمتربگیری وبگویی بمان...
نه آنکه شانه بالا بیندازی وآرام زیرلب بگویی..
هر طور راحتی.....
.
.
.
گاهی حــــرف ها وزن ندارد …
ریتم ندارد …
آهنگ ندارد …
اما خوب گوش کن …
درد دارند …
.
.
.
دلم به کما رفته است...
برای مردنش دست به دعاشوید....
.
.
.
گنجشکان لاف میزنند:
جیک جیک جیک جیک
جیک هیچ یکشان در نیامد
تو که دور میشدی…
.
.
.
سیاه و سفید کردن عکس هایم هم...
دیگر فایده ای ندارد..
همه فهمیده اند..
رنگ پریدگی چهره ام را...
.
.
جلوبعضی خاطره هابایدنوشت اهسته مرورشود...
خطرریزش اشک...
.
.
.
گاہ گاھی در ھوای نبودنت چشم ھایم خیس می شود،
می گویند حساسیت فصلی ست
آری من به فصل فصل این دنیای بدون تو حساسم!
.
.
.
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻼﺗﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ!!!
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺖ ﺧﻠﻊ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺪﻥ؛
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﺮﻓﯿﻊ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ...
.
.
.
ای کاش دنیا ساعت بود و من و تو عقربه های آن
تا هر یک ساعت یک بار به هم میرسیدیم...
.
.
.
مثل کتابی شده ام که با ذوق می خری…
اما…حالِ خواندنش را نداری !
.
.
.
رکورد زده ام
دیوار تنهاییم از دیوار چین هم بزرگ تر است
.
.
.
قاصدکی آمد و ازتوخبری نداشت،
پرپرش کردم ...
تاتجربه ای باشد برای قاصدک های فردا...!
.
.
.
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘـــــــــــﻪ ﺍﻧﺪ : “ﺩﻭﺭﻱ ﻭ ﺩﻭﺳــــﺘﻲ”
ﻳﺎ ﻃﻌــــﻢ ﺩﻭﺳـــــﺘﻲ ﻧﭽﺸﻴـــﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻳﺎ ﺩﺭﺩ ﺩﻭﺭﻱ ﻧﮑــــــﺸﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ . . .
.
.
.
سرم را پنهان می کنم
در گودی گلویت تمام بغضم ها راه گم می کنند . . .
باد ورقهای دفتر شعرم را با خود برد ، فردا تمام شهر عاشقت میشوند !
.
.
.
درها و پنجرهها را بستهام ولی
هنوز سردم است.
یا تو رفتهای، یا…
نه، گزینهی دیگری نیست
حتمن تو رفتهای!
.
.
.
.
.
.
اگر کسی رو خیلی دوست داری امتحانش نکن که ببینی اون چقدر دوستت داره !
اول خودتو امتحان کن ، ببین تحملش رو داری بفهمی دوستت نداره ؟؟؟
.
.
.
من دلم میخواهد ساعتی غرق درونم باشم!
عاری از عاطفه ها...
تهی از موج و سراب..
دورتر از هرچه رفیق ..
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم;
و نه محتاج نگاهی....
من دلم تنگ خودم گشته و بس...
.
.
.
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن بگذار کمی دست نیافتنی باشی
آدمها تمامت که کنند، “رهـــــایت” می کنند . . .
.
.
.
از این پس تنها ادامه میدهم....
میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفره بکشم.....!!
باران نبار...
من نه چتر دارم نه یار.....
.
.
.
چــه نــالههای پــر از آه و ضــجهای خـواندم
نگه نکردی و چشمم دوشاخه مریم داشت
.
.
.
میلرزم..!!
سرد بود..
آب پاکی که روی دستانم ریختی...!!
.
.
.
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست . . .
.
.
.
از همان روزی که “پایت” را از زندگی ام پس کشیدی
زندگی ام دگر “پا” نگرفت !
.
.
.
ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺷﺎﯾـﺪ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﯼ
.
.
.
ﻣﻴﻞ ﻣﻴﻞ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﻣّﺎ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﻫﺠﻮﻡ ﺑﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ، ﭘـﺮﭘـﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
.
.
.
لب هایم الزایمر گرفته اند
تو می دانی خنده چیست؟
.
.
.
میخواهم آنقدر شعر بگویم
که اگر فردا مٌردم
نتوانی انکارم کنی ...!
.
.
.
شب ها
به وقت خواب
از طرف من
وجدانت را ببوس
اگر بیدار بود ... !
.
.
.
گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم
چقدر خستگی پشت سرم جا مانده …
.
.
.
باید بازیگر شوم....
آرامش را بازی کنم.....
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم.....
باز باید مواظب اشک هایم باشم....
باز همان تظاهر همیشگی :خوبم...!!!!
.
.
.
ساعتها به عقب برگشتند اما تو نه
حتی پاییز هم نتوانست تو را برگرداند
.
.
.
کاش زندگی مثل فوتبال بود،
وقتی زمین میخوردی یکی مثل داور میومد و
ازت میپرسید :میتونی ادامه بدی یا نه؟
.
.
.
غیــرقـابــل پیش بینــی بـاش !
مــن هر چه را در زندگی ام
پیش بینــی کـــردم ،
بــرعکس از آب در آمــد
.
.
.
کجایـــــــــــــی….؟
هی پشت این گوشی
جای شماره
گریه ام را میگیرم
.
.
.
تنها کسی که با من درست رفتارمیکند, خیاطم است که،
هر بار مرا میبیند, اندازه های جدیدم رامیگیرد. بقیه به
همان اندازه های قبلی
چسبیده اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.
.
.
روی سنگ قبرم بزرگ بنویسید «تا حالا کجا بودی؟»
.
.
.
آینه!
تو ازشکستن چه می دانی
که شکسته شدنم رااینطور به رخم می کشی؟
.
.
.
خیابــــــــــان شلوغی است ک تودرمیانه اش ایســــــــــتاده باشی،
ببینی می آیــــــــــند،ببینی میرونــــــــــد وتوهمچنان ایستــــــــــاده باشی…
.
.
.
از خلاصه ی روز های انتظار،
که میدانم حوصله به خرج نمی دهی تا تمامی حرفهایم را بشنوی !
فقط این را میگویم :
دلتنگی ام آنقدر بزرگ شده است که اگر ببینی شاید نشناسی . . . !
.
.
.
نمیدانم مشکل از کجاست،
از صبر...
یا کاسه؟
این روزها،زود لبریز می شود!
.
.
.
آنقدر بـه این روزهــای تلخ عادت کرده ام
که وقتی لبخنـــد می زنم قلبم تیر می کشـد
بیچــآره دلـــم چقـدر زود عادت می کنـد
بـه نبودن هر آنچه کـه می خواست ...
.
.
.
دستت که بلرزد اشتباه می نویسی
پایت بلرزد اشتباه می روی
دلت که بلرزد.......
وا مصیبتا،،،،،
.
.
.
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
.
.
.
وقتـــی نیستی
نیمکت های جهان
خالـــــیست !
آفتاب ِ کنار ِ دیوار خواب میرود
دلتنگی ساده ترین اتــّــفاق ِ بی تو بودن است ..
گاهی بیا
لب ِ این پنجره را
به کبوتر ها برسانیم !
.
.
.
شیشه ی پنجره را باران شست
ازدل تنگ من اما چه کسی نقش تو راخواهد شست.......؟
.
.
.
کدامین پل درکجای دنیاشکسته است
که ھیچ کس به مقصدنمیرسد.
.
.
.
وقـتی از چـشمِ کـسی بیُــفتی ،
مثلِ یــک قـــطره اشک ..
دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟
گوشه ی چشم ..
رویِ گونه ..
و یا ..
رویِ خــاک !
.
.
.
بغض هایم را به آسمان سپردم...
خدا بخیر کند باران امشب را
.
.
.
عاشق که میشوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر
شبهای باقیماندهی عمرت
به این سادگیها
صبح نخواهند شد
.
.
.
گاهـــی به عشق های کهنه غبطه میخورم
ما , در حصار ِ تکنولوژی گیــــر کرده ایم ..
.
.
.
ســر و ته این حــــــــــــــــــــرفها را که بزنم،
باز هم
تویـــــیکه در ســَــرم
تــــهِ حرفها را میزنی …
.
.
.
گفتند:چندسال داری؟
گفتم:روزهای غمناک زندگی ام راخط بزنی کودکم...!
.
.
.
زخم های دلت را پنهان کن
آدمهای سرزمین ما بیش از حد با نمک هستند…!
.
.
.
لا به لای ساز نفسهایت ، پنهان می شوم اشک می شوم !
تا بمانم … تا نرانی مرا …!
من ” آه ” می کشم و تو ” انگ ” می زنی!
و این غم انگیز ترین ” آهنگ ” دنیاست